گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ

ساخت وبلاگ
دو سال و چند ماه گذشته. از آخرین گاهنامه. و من به کافه ام بازگشتم. در شبی آرام که بعد از مدت ها توانستم ساعتی، کمابیش بی دغدغه، پشت میز آشپزخانه ام بنشینم و برای خودم باشم. اصلا نمی دانم کسی هم این کا گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gaah-naamehaa بازدید : 2 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16

چند ماهی هست که نشد اینجا بنویسم، درست مثل دفتر روزانه ام که گاهی دیر به دیر به سراغش می روم. چندوقتیست مشغولم و امروز که لپ تاپ را سر کار باز کردم دلم خواست سری اینجا بزنم و صدای کلیک کلیک دکمه های کیبورد در اتاق کار کوچکم بپیچد.زندگی آرام آرام جریان دارد. مسیر هرروزه تکرار میشود و من که حالا اوضاع را بهتر میدانم میگذرانم و با امید بیشتری پیش میروم. حالا که زنی هستم در آستانه ی سی سالگی، احساس میکنم باید از لحظه لحظه هایم برای رسیدن به آرزوهایم بیشتر استفاده کنم. این را قبلا سخت تر میتوانستم درک کنم، اما حالا فکر میکنم روحم، ذهنم، شخصیتم و بدنم را باید برای ورود به سی سالگی کم کم آماده کنم. ف گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ دنبال می کنید

برچسب : باد,خواهد,برد, نویسنده : gaah-naamehaa بازدید : 7 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:22

جایی در کتابی خواندم هر کاری که امروز انجام میدهیم، هر حرفی که امروز میزنیم، هر پیشامدی که امروز ما علتش هستیم، روزی، ساعتی در جایی به خودمان بازمیگردد...و من به شدت به این کلام معتقدم. امیدوارم من در زندگی امروزم شاهد برگشتن خیلی از حرفها، قضاوتها و کارهایی نباشم که روزی، بدون توجه به آینده ام انجام دادم.گاهی شرایط کاری، زندگی و روحی و فیزیکی حال آدم را دگرگون میکند و من متنفرم ازین دوره های ماهیانه ای که انگار بار سنگینی از افکار و انرژی های منفی را روی دوش آدم میگذازد و هیچ کس تلاش نمیکند تو را وشرایطت را بفهمد. امروز من اینگونه ام! تنها حرف کوچکی کافیست! گروه بانوان لطفی در گوشم قطعه ی "ای گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ دنبال می کنید

برچسب : بُوَد,آیا,درِ,میکده,بگشایند, نویسنده : gaah-naamehaa بازدید : 6 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:22

چندوقتی شد که نشد بنویسم. البته اینجا... بهرحال کارهای روزمره هم گاهی سر آدم را گرم می کند. رییس جمهور صحبت می کند و او آلو می خورد و گوش می کند. هیچ وقت نتوانستم انقدر مشتاق شنیدن سیاست و حرف های سیاسی باشم.  ترجیح می دهم سرم را طور دیگری گرم کنم...مثل نوشتن اینجا. گوشه ای از خانه، پشت میز ناهار خوری، پای لپ تاپ و صدای کلیک کلیکِ خوبِ دکمه های کیبورد... امروز آزمایش خون دادم. آخرین باری که آزمایش دادم خیلی کوچک بودم و یادم می آید که بعدش هم حالم بد شد و مادرم آبمیوه برایم خریده بود... امروز اما هیچ اتفاقی نیفتاد. سوزن که در رگم فرو رفت توقع درد زیادی داشتم. اما گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نامه های زني در كافه اي شلوغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gaah-naamehaa بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 15:12